جدول جو
جدول جو

معنی علی وهرانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی وهرانی
(عَ یِ وَ)
ابن عبدالله بن ناشر بن مبارک وهرانی. مکنی به ابوبکر. وی مفسر و نحوی و شاعر و خطیب ’داریا’ از قرای دمشق بود. و در ذی قعده سال 615 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح شواهد الجمل زجاجی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از بغیهالوعاه سیوطی ص 340 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 461 و طبقات المفسرین سیوطی ص 24)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ تِ)
ابن خلیل بن ابراهیم بن محمد بن علی رازی تهرانی نجفی. وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد و در 1296 هجری قمری درهمانجا درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر تعلیقۀ بهبهانیه. 2- حساب العقود. 3- خزائن الاحکام فی شرح تلخیص المرام، در چند مجلد. 4- سبیل الهدایه فی علم الدرایه. 5- غصون الایکه الغرویه فی الاصول الفقهیه. (از اعلام زرکلی بنقل از الذریعه ج 6 ص 39 و ج 7 ص 11) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 292). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 319 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن سلیمان زهراوی. مکنی به ابوالحسن. عالم در حساب و هندسه و طب و تفسیر و فقه و زبان عربی بود و بسیاری از علوم ریاضی را نزد مسلمه بن احمد مجریطی آموخت و مدتی نیز مصاحب او بود. وی پیش از سال 398 هجری قمری میزیست. او راست: 1- کتاب الارکان، که در معاملات بر طریق برهان است. 2- کتابی در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین از الصلۀ ابن بشکوال ج 1 ص 406، بغیهالملتمس ص 410، هدیه العارفین ج 1 ص 686، عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 40 معجم الاطباء احمد عیسی ص 306، تراث العرب العلمی ص 306)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد نجاری شعرانی شافعی. فقیه و اصولی بود. او راست: حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی، که در سال 970 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 366)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن محمد بن علی بن احمد بن مروان عمرانی خوارزمی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و لغوی و مفسر بود و در حدود سال 560هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اشتقاق أسماء المواضعو البلدان. 2- شماریخ الدرر فی تفسیر الاّی والسور. او را شعری نیز هست. (از معجم المؤلفین) صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 61. بغیه الوعاه سیوطی ص 350. روضات الجنات خوانساری ص 485. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 102. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 698. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 120. و نیز رجوع به ابوالحسن عمرانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ رَ)
ابن محمد بن موسی بن حسن بن فرات نهروانی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرات. وزیر المقتدر باللّه عباسی. رجوع به ابن فرات (ابوالحسن علی...) و علی (ابن محمد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ملا علی کورانی، شافعی. متکلم و منطقی بود ونام وی در هدیهالعارفین بصورت علی بن محمد کورانی آمده است. وی مدتی امامت مسجد جرجیس را در شهر موصل عهده دار بود و در همین شهر در سال 1094 هجری قمری درگذشت. او راست 1- حاشیه بر شرح شمسیۀ قطب. 2- حاشیه بر شرح عقائد نسفی از تفتازانی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن محمد بن عبدالله بن احمد بحرانی. فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است. او راست: 1- کتابی در فقه. 2- منار السعادات فی اصول الاعتقادات. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 80)
ابن عدنان بحرانی. وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 745)
ابن محمد بن علی بن اسماعیل بن محمد بن علی بن احمد بن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی. رجوع به علی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ)
دهی است از بخش گوران، شهرستان شاه آباد واقع در 24 هزارگزی شمال باختری گهواره و یک هزار و پانصدگزی با نهر. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، و دارای 200 تن سکنه. آب آن از سراب گردکان - لارتامین می شود. و محصول آن غلات، حبوب، سبزی، صیفی، و لبنیات است اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند وراه آن مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَرْ را)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59)
ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
لغت نامه دهخدا